رضا امیدوار تجریشی کارشناس اقتصادی:
اظهارات شخصی در مورد ارز غلط است
بازار ارز و طلا از چند موضوع تبعیت میکند که ازجمله آن رشد نقدینگی است که در سالهای گذشته به شبکه قارچگونه موسسات مالی و اعتباری و پولپاشی که در دولت اقای احمدینژاد اتفاق افتاد و بحث مسائل سیاسی میتوان اشاره کرد. از طرفی وقتی که تقاضا بالا میرود، سرمایههایی که میتواند برای مردم مهم و باعث حفظ شدن دارایی شود و تورم سرمایه آنها را نخورد، ارز است. انتظارات تورمی بدتر از خود تورم است و بخشی از این انتظارات تورمی ناشی از مسائل سیاسی و بین المللی ازجمله تحریمها، نپیوستن ایران به FATF و شفاف نبودن درآمدی در برخی از مجموعهها است. اینکه نرخ ارز توسط بانک مرکزی کنترل شود، حرف درستی است. این هم که عنوان می شود تکنرخی شود و سمت ثبات بازار برود و عدم مداخله دولت را شاهد باشیم هم حرف درستی است. اینکه صحبت از مداخله دولت هم میشود کاملا درست است. هرکدام باید در ظرف و زمان درست خود باشد. اما اتفاق غلطی که پیش آمده این است که ارز ۴۲۰۰ تومانی را حذف کردند و این موضوع مستلزم این است که مسائل سیاسی هم حل شود اما متاسفانه حل نشده است و جراحی اقتصادی برعکس به ضرر اقتصاد و بروز ابر تورمها در کشور شد. در این مسیر باید دخالت ارزی در بحث شفافیت واگذاری ارزی اتفاق افتد. همچنین ورود ارز به کشور با هر مقدار باید آزاد باشد، چون تحریمها را دور میزنیم کمک بخش صادراتمحور به خصوص صادرات غیرنفتی باشد که از قِبل آن درآمدزایی صورت گیرد و سودآوری برای کشور داشته باشد. مذاکرات برجامی در نهایت تعیین تکلیف میشود. تفاهم FATF منجر به این میشود که کشورمان با کشورهای دیگر که با ارزهای مورد تفاهم معامله میکنند تسریع پیدا کند. همچنین نظام جهانی و بانکی تابعی از قوانین بینالملل است و ما نمیتوانیم آن را کتمان کنیم. بلکه دلایل کسانی که با این تفاهمنامهها مخالفت میکنند را باید ریشهیابی کرد. اما در کل اظهارنظرهایی که از طرف مقامات رسمی منتشر میشود که اگر اظهارات شخصی و خارج از مصوبه جلسات تصمیمگیری است، اظهارات غلطی است. اگر اظهارات کارشناسی و اقتصادی توسط اساتید اتفاق میافتد نظر منتقدانه است و هیچ مشکلی ندارد اما اگر شخصی که مسئول است اما در جلسه صحبت دیگری میشود و آن شخص اظهارنظر خودش را به صورت کارشناسی ارائه می کند این کار غلطی است، چراکه منجر به چندصدایی از دولت و باعث از بین رفتن ثبات تصمیمگیری و در نهایت به اختلال نظام مالی و بانکی منجر میشود. دولت باید از طریق کارشناسان خبره و با استفاده از ظرفیتهای دانشگاهی به بخش خصوصی نگاه داشته باشد اما به شخصه اعتقاد دارم مدیریت جدید بانک مرکزی به درستی و صحیح مسیر درست را پیش میرود اما مستلزم همکاری تمام دستگاهها به خصوص سیاست خارجی ما است