دنیای اقتصاد : آمارها حاکی از ماندگاری پایین مشاغل در بازار کار است. براساس گزارش مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت کار از هر ۱۰ شاغل، تقریبا ۷ شاغل کمتر از ۱۵ سال سابقه کار دارند و مدت اشتغال بیش از یکپنجم شاغلان کشور به ۳ سال نمیرسد. این آمار در درجه اول یادآور بیثباتی مشاغل و کوچ نیروی کار از شاخهای به شاخه دیگر است. آنچه در این بین ضربه میبیند، مهارت نیروی کار و تبحر آنها است. در نهایت این توالی به یک دومینو تبدیل میشود و شانس کاریابی نیروی کار کممهارت را تقلیل میدهد. هشدار دوم این آمار، احتمال ناپایداری بسترهای اشتغالزایی است. درواقع با حذف برخی شغلها، نیروهای کار ناچار به مهاجرت کاری میشوند. هشدار دوم را میتوان از لابهلای آمارهای مربوط به بخش خدمات و صنعت مشاهده کرد. در این دو بخش بیش از ۵۵ درصد شاغلان هنوز دهه اول شغلی خود را به پایان نرساندهاند. نکتهای که میتواند گویای کمعمر بودن مشاغل در این دو بخش باشد. علاوهبر این، وضعیت پایداری شغلی بین مردان و زنان یکسان نیست؛ بهطوریکه میانگین مدت اشتغال زنان کشور تقریبا یک سال و نیم از مردان کمتر است. نامناسبترین اوضاع برای زنان در بخش صنعت است که تقریبا یکسوم شاغلان زن، سابقه کاری کمتر از ۳ سال را تجربه کردهاند.
آمارها نشان میدهد بیشتر فعالان بازار کار، دهه اول شغلی خود را تجربه نکردهاند. بر اساس گزارش مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت کار، از هر ۵ فعال بازار کار، یک نفر سابقه کاری کمتر از ۳ سال دارد. همچنین تقریبا از هر ۱۴ نفر شاغل کشور، تنها یک نفر به دهه چهارم شغلی خود رسیده است. این گزارش نشان میدهد بخش کشاورزی وضعیت ایمنتری برای فعالان این بخش، نسبت به بخشهای خدمات و صنعت دارد. میانگین ماندگاری شغلی در بخش کشاورزی نزدیک به ۱۹ سال است، در حالی که این عدد برای کل کشور ۲/ ۱۲ سال گزارش شده است.
میانگین مدت اشتغال
هر شخص در بازار کار ایران، پس از ۳۰ سال میتواند بازنشسته شود. اما این ۳۰ سال در وضعیت فعلی بازار کار به شکل مستمر ایجاد نمیشود و در واقع شخصی که مثلا از سن ۲۵سالگی وارد بازار کار شده، لزوما در سن ۵۵ سالگی به بازنشستگی نمیرسد و نوسانات شغلی طی این سالها، مانع اشتغال دائم افراد میشود. آمارهای مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت کار نیز موید همین نکته است. بررسیهای میدانی این مرکز در سال ۱۳۹۵ نشان میدهد طول مدت اشتغال در شغل اصلی برای بیش از ۱۲ میلیون نفر از شاغلان کشور، کمتر از ۱۰سال است. در سال گذشته میزان شاغلان کشور، حدود ۶/ ۲۲ میلیون نفر بوده است. در نتیجه بیش از نیمی از آنها، دهه اول اشتغال را تجربه نکردهاند. تعبیر دیگر این است که بیش از ۵۰ درصد شاغلان کشور، سابقه کاری کمتر از ۱۰ سال دارند. آمارهای دیگر مرکز مطالعات وزارت کار نشان میدهد نزدیک به ۷۰ درصد شاغلان کشور سابقه کاری کمتر از ۱۵ سال دارند. تمامی آمار و ارقام حاکی از آن است که نیروی کار کشور از نظر طول مدت اشتغال بسیار جوان است. بهطور کلی میانگین طول مدت اشتغال در کشور حدود ۲/ ۱۲ سال برآورد میشود. این شاخص برای زنان بیش از یک سال کمتر است. در مقابل میزان متوسط اشتغال مردان بالای میانگین کشور و ۵/ ۱۲ سال گزارش شده است. البته این میتواند به دلیل برخی مسائل اجتماعی مانند ازدواج، داشتن فرزند و… نیز باشد. کمترین فراوانی شاغلان در بازه مدت اشتغال ۲۵ تا ۳۰ سال قرار دارد. در واقع تنها حدود ۵ درصد از شاغلان بازار کار ایران، مدت اشتغالی بین ۲۵ تا ۳۰ سال دارند.
تفکیک بخشی
کشاورزی: بررسیهای میدانی این مرکز نشان میدهد در سال گذشته، حدود ۴ میلیون نفر در بخش کشاورزی مشغول به کار بودهاند. در این بخش، ماندگاری شغلی از میانگین کشور بیشتر بود. طوری که ۲۴ درصد از شاغلان کشاورزی، بیش از ۳۰ سال از مدت اشتغالشان میگذشت. میانگین طول مدت اشتغال نیز برای فعالان این بخش ۸/ ۱۸ سال برآورد شده که بیش از ۶ سال از میانگین کشوری بالاتر است. البته در این بخش نیز کمسابقه بودن نیروی کار جدی است. چرا که در سال ۱۳۹۵ معادل ۳۶ درصد شاغلان این بخش به دهه اول شغلی خود نرسیده بودند.
صنعت: بخش صنعت در سال گذشته، ۲/ ۷میلیون نفر از شاغلان کشور را به خود اختصاص داده است. بر اساس آمارها، ناپایداری شغلی در این بخش، بیش از کل کشور است. حدود ۵۶ درصد از شاغلان این بخش مدت اشتغالشان کمتر از ۱۰ سال است. بدتر آنکه حدود ۲۳ درصد از شاغلان صنعتی سابقه کاری کمتر از ۳ سال دارند. یعنی از هر ۵ نفری که در صنعت ایران مشغول به کار است، یک نفر کمتر از ۳ سال سابقه کاری دارد. پژوهشگران در دومین کنفرانس اقتصاد ایران نشان دادند که بازار کار ایران در سالهای اخیر نتوانسته نیاز متقاضیان را برآورده کند و معمولا شغلهای بیکیفیت و بدون نیاز به نیروی کار متخصص تولید شده است. طوری که شانس کاریابی بیکاران ۸۰ درصد و شانس کاریابی افراد تحصیلکرده حدود ۵۰ درصد است. حال آمار و ارقام وزارت کار نیز تایید دیگری بر این ادعا است. با توجه به تعداد بالای مهندس در کشور، بخش صنعت باید پاسخگوی اصلی افراد متخصص باشد. اما بر اساس آمارهای منتشر شده، میزان ماندگاری شغلی در این بخش قابل قبول نیست و امنیت شغلی مورد تهدید جدی است. وضعیت این بخش نیز برای زنان بغرنجتر است. چرا که یک سوم زنان شاغل در صنعت سابقه کاری کمتر از ۳سال دارند. میانگین طول مدت اشتغال در صنعت کشور ۲/ ۱۱ سال برآورد شده است.
خدمات: بیشتر نیروی کار کشور در سال ۱۳۹۵ در بخش خدمات مشغول به کار بودهاند. بر اساس اطلاعات اعلام شده، ۳/ ۱۱ میلیون نفر از شاغلان کشور در بخشهای خدماتی فعال هستند. اما نکته اینجاست که ناپایداری شغلی در این بخش شدیدتر از بخشهای کشاورزی و صنعت است. در واقع بیشتر شاغلان کشور که در بخشهای خدماتی هستند، امنیت شغلیشان در معرض تهدید است. طوری که مدت اشتغال حدود ۵۹ درصد از افراد شاغل در بخش خدمات، کمتر از ۱۰ سال است. نیروی کار کشور در بخش خدمات، از نظر طول مدت اشتغال در وضعیت بسیار جوانی به سر میبرد؛ طوری که ۵/ ۷۳ درصد از شاغلان این بخش سابقه کاری کمتر از ۱۵ سال دارند. میانگین طول مدت اشتغال در بخش خدمات نیز المان دیگری است که نشان میدهد وضعیت شغلی در بخش خدمات به ناپایداری گرایش دارد. طبق گزارش وزارت کار این عدد در بخش خدمات ۶/ ۱۰ سال است که کمترین میزان در بین بخشهای مختلف اقتصادی است. در قیاس با بخشهای صنعت و کشاورزی، کمترین فراوانی جمعیتی افراد با بیش از ۳۰ سال سابقه کار در بخش خدمات وجود دارد. این آمار و ارقام نشان میدهد بخش خدمات نمیتواند نسبت به کشاورزی و صنعت، شغلهای پایداری را ایجاد کند. در حالی که بیشتر شغلهای ایجاد شده در سالهای اخیر در این بخش بوده است. به نظر برای ایجاد شغلهای پایدارتر، سرمایهگذاری در بخشهای کشاورزی و صنعتی میتواند دارای توجیه بیشتری باشد.
پیام هشدارآمیز
با توجه به میزان بالای شاغلان با کمتر از ۳ سال مدت اشتغال، باید گفت که وضعیت ثبات شغلی در خطر جدی قرار دارد. این بیثباتی موجب میشود تا انباشت تجربه در مهارتهای گوناگون صورت نگیرد. در نتیجه میزان تبحر نیروی کار و درجه مهارت آنها در یک روند نزولی در حال حرکت است. این رفتار میتواند جلوهای از مهاجرت زودرس نیروی کار از شاخهای به شاخه دیگر و عدم تمرکز بر شاخهای خاص باشد. اما نکته دوم و مهمتر این است که در دو بخش خدمات و صنعت، ورود و خروج سریع نیروی کار به چشم میخورد. این مساله نشان میدهد که زمینههای اشتغالزایی در بخشهای صنعتی و خدماتی در حال از بین رفتن است. از آمار و ارقام این دو بخش میتوان استنتاج کرد که شغلهای خدماتی و صنعتی دچار مرگ زودرس شدهاند.